یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

یاسمین ☆

حرفای یاسمین جونی

 هر وقت حرف گوش نمیده و من دعواش میکنم، میگه : مامانی شما که میگی:عاشقتم،دوست دارم ، پس چرا دعوام میکنی؟! یا میگه : آدم با دخترش که اینجوری صحبت نمیکنه!       داره به بابا محمدش اعداد روی ساعتو نشون می ده و میگه: وان، تو ،تری، فُر، فایو، سیکس، سِون، ایت، ناین، تِن بابایی این دو تا وان (11)و یه وانو یه تو (12) به انگلیسی چی میشه؟     ...
27 آبان 1391

دیدن تئاتر

دیشب از طرف یکی از دوستان برادرم که محمد رو هم میشناخت، دعوت شدیم برای دیدن تئاتر(بابا گلی به جمالت) نمایش جالب و دیدنی و شادی بود. مسائل اجتماعی رو به صورت طنز بیان میکردن. چون اولین بار بود که با یاسمین می رفتیم تئاتر، همش نگران بودم که بیقراری کنه یا حوصلش سر بره، ولی خوشبختانه انقدر تئاترش شاد بود که با وجود اینکه خوابش میومد و اولش هم گریه میکرد که بریم خونه، آروم گرفت و با الهه و ماهان(دختر و پسر داییش) دست میزدن و میخندیدن، کم مونده بود برقصن. وقتی هم رسیدیم خونه همه رو برای مامان جونش تعریف کرد. قرار شد اونا هم برن و این نمایشو ببینن.   ...
23 آبان 1391

گربه ی ایران ما

  شعر جدیدی که یاسمین  (از من و بابایی) یاد گرفته     ایران بزرگ است،ایران قشنگ است  مانند گربه، زبر و زرنگ است این گربه اشکش، زاینده رود است صحرا و دشتش، غرق سرود است هم گوشهایش بسیار تیز است هم در دل ما، خیلی عزیز است سروش خردسالان (غلامرضا بکتاش) ...
20 آبان 1391

مادرای بی فکر ..

چقد بدِ که بعضی از مادرا اصلاً مراعات حال بقیه رو  نمی کنن. مثلاً ساعتی که بچه ها میرن تو کلاس  وامیسن پشت در کلاس، بلند بلند که حرف میزنن هیچ، هر 5دقیقه هم دلشون تنگ میشه و به بچشون ابراز علاقه میکنن. ما موندیم چیکار کنیم از دستشون. بهشون که می گیم ،میگن: وا بچم تحمل دوریمونو نداره، گریه میکنه و هزار و یک دلیل بی ارزش. با این کارشون بقیه بچه ها هم به جون ماماناشون نق می زنن که چرا شما میرین پایین، مامان فلانی پشت در نشسته. یکیش هم یاسمین خانوم، از وقتی مامانا رو دیده همش می گه، تو هم باید بمونی پشت در کلاسمون. کلی باهاش صحبت کردم که این کار درستی نیست و من پایین که هستم حواسم به ش...
16 آبان 1391

قام قام

می خوام چند تا از شعرای خوشگلی که بلدی و خیلی قشنگ میخونی رو اینجا بنویسم،موقتاً دو از شعرا رو مینویسم،انشاله بقیش تو پستای بعدی   یه دستهء گل سرخ  بچین برای بابا بگو که دوستش دارم به اندازهء دنیا قام قام و بیب السون و ولسون بابای منو برسون هر جا نشسته،پاشه  راهی کوچه ها شه بشینه پشت فرمون   بپیچه تو خیابون قام قامو بیبو دنده ، بابام بشه پرنده       پشت چراغ نَمونه، زود برسه به خونه   شعر از مریم اسلامی(سروش خردسالان)   هیچوقتِ هیچوقت یادم نمی ره که چه جوری شعر رو بعد از من تکرار میکردی و  چقد زود ای...
7 آبان 1391

کفش_پیچ

    دو تا دیگه از شعرهایی که یاسمین جونی بلده و خیلی قشنگ می خونه   یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود  کفشی بود که بند نداشت    بندای بلند نداشت            رفت و رفت به خاک رسید     یه دونه کوچولو کرم خاکی دید گفت:تو بند من میشی نازت کنم؟ ببندمت بازت کنم! کرمه گفت:نه، نمیشم     آخه من تشنه می شم، گشنه میشم   زیر خاک ژینگول و وینگول میخورم    صبح تا شب وول میخورم من جایی بند نمیشم                &...
7 آبان 1391

صندلی صورتی

(تو راه کلاس زبان) یاسمین: مامان بدو الآن بچه ها زودتر از من میرسن. من:خب برسن ما که وقت داریم. یاسمین: آخه صندلی صورتی رو برمیدارن من که نمیدونستم قضیه چیه گفتم:این همه صندلی، تو رو یه صندلی رنگیه دیگه بشین. یاسمین: مامانی بخدا بدو، رنگ دیگه نمیخوام. دیدم اصرار میکنه منم باهاش دویدم تازودتر برسیم. تو راه حسین و مامانشو دیدیم. با دیدن حسین، یاسمین صندلی صورتی یادش رفت. حسین که داشت از جوب میپرید، یاسمین گفت: بچه مواظب باش. حسین گفت:بچه خودتی، ی: خودتی   ح:خودتی   ی: خودتی،   تا دم در موسسه به هم میگفتن: خودتی، آخراش کشدار و با داد میگ...
6 آبان 1391

رویای گنجشکها

  سریال رویای گنجشکها برام شده یه خاطره ، یه خاطرهء قشنگی که با یاسمینِ گلم بوجود اومده. هر وقت فیلم تموم میشه با هم شروع میکنیم به خوندن ترانهء پایانی فیلم. اولا کلماتشو بصورت نامفهوم سر هم میکرد و میخوند ولی حالا که چند بار براش خوندم، خیلی قشنگ و با حس شروع میکنه به خوندن. ( آخه چقد تو باحالی دخملم)   بیا مَرَ یاری بِدِن،می دیلِ دیلدار ی بِدِن بیا به من کمک کن،به دلم دلداری بده می زندگی هَمش غَمَه،یه دونیا غم می همدَمَه زندگیم همش غمه ، یه دنیا غم،همدممه نَنی چی جور غم دارَمَ ، تِ را می ور کم دارَمَ نمی دونی چی جور غم دارم ، ترو پیشم کم دارم می زن...
1 آبان 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین ☆ می باشد